7 ماهگي
سلام دلبندم ببخشيد دير به دير ميام سراغ وبلاگت نميدونم چرا اينقدر تنبل شدم تا ميرم كاراي روزانمو انجام بدم ميبينم شب شده و نصف كارام مونده گلكم ديگه هفت ماهه شدي خيلي جيگر وتودلبرو شدي منو وبابا كه تصميم گرفتيم تو رودرسته قورت بديم حالا بايد ببينيم كدومامون موفق ميشيم تو رو بخوريم ...
كارهاي جديد كسرا كوچولو :
با آخرين سرعت تو روروِئك حركت ميكنه ******* به قول خوذمون سرسري ميكنه ******* دستاشو بازوبسته ميكنه ******** واما مهم تر از همه سينه خيز ميره
پسري امروز اولين خسارتتو به بابايي زدي با روروئك رفتي سراغ فيش تلويزيون و سيم يكيشونو از فيشش كندي من كه به بابا نميگم كسرا اين كارو كرده
اولين باري كه تونستي سينه خيز بري دو روز پيش بود كه به هواي گرفتن دماسنج اتاقت خودتو كشيدي جلو آفرين به پسر زرنگم راستي پسري لاغر شدي از چهار ماهگي تاحالا فقط نيم كيلو اضافه كردي واسه اينكه خيلي بازيگوشو شيطوني امروز با بابا برديمت براي وزن و واكسن بايد حسابي تقويتت كنم تا وزنت نرمال بشه بميرم برات واكسنتوكه زد خيلي گريه كردي ولي بعدش البته تا اين ساعت اذيت نكردي .
ااا
اين عكس بچگيياي باباست خيلي شبيه همين نه!!!
اينم يه عكس با بابابزرگا
اينم از خرابكاري امروزت