راه رفتن (قسمت اول)
سلام پسرم قربونت برم بالاخره اولين قدمهاي مستقلت روبرداشتي اولين بار 20 تير ماه تونستي حدود 5 متر رو به تنهايي قدم بزني منو بابا اونقدر برات دست زديم وتشويقت كرديم كه نگو تو هم ذوق ميكردي وتند تر مي اومدي ولي روز بعد هركاري كردم ديگه راه نرفتي دوباره پسفرداش خودت بلند شدي وشروع به راه رفتن كردي ولي به صورت دائم راه نميري يه خورده ميري دوباره تا چند ساعت ديگه راه نميري شايد يك روز كامل راه نري نميدونم چرا اينطوري هستي ولي اگه دستتو بگيرم تا اونجايي كه بتوني ميخواي راه بري اينقدر هم تند ميري كه بعضي وقتها من كم ميارم .بابا با موبايلش از اولين قدمهايي كه برداشتي فيلم گرفته هرشب كه ميخواد بخوابه فيلمت رونگاه ميكنه و كلي قربون صدقت ميره خداروشكر ميكنم به خاطر وجودت تو زندگيمون كه هر روزش روبا شيرين كاريهات قشنگ وقشنگ تر ميكني ....
پسرم راه زندگي پر از پستي وبلنديه پس قدمهاتو محكم و استوار بردار خيلي دووووووووووووستتتتتتتت دارم
اينجا آماده شدي با بابا بري پارك
كسرا در حال برج سازي با قوطي هاي سرلاك
اينجا هم دور از چشم من با لوازم آرايشم خودتو خوشگل كردي