گل پسر بلا
پسر گلم اميد ما هر روز داري شرين تر از روز قبل ميشي خيلي شيطوني ميكني اداهاي جديد در ميآري مثلا با دهنت صداهاي با مزه درمياري هر چيزي دور وبرت ببيني ميخواي بگيري وتو دهنت ببري فكر كنم تا كمتر از يك ماه ديگه بتوني چهار دستو پا بري آخه خيلي داري تلاش ميكني كه بري خيلي دوست دارم دلم مي خواد زوتر راه بيافتي ، وقتي توشكمم بودي تو ماه نهم هر شب كه ميخواستم بخوابم ميگفتم خدايا فردا ديگه بچم توبغلم باشه تو هم كه حوصله دار بودي گذاشتي تا دقيقا آخرين روزي كه دكتر برام مشخص كرده بود اومدي منو خاله زهرا كه نسبت فاميلي دوري هم داريم بارداريمون همزمان بود ودقيقا اونم دكتر روز زايمانش رو 2 مرداد كفته بود ولي محمد مهدي 12 روز زوتر از شما به دنيا اومد عكسشو برات ميذارم .
موش موشي من ببين تو دستاي بابا چقدر ناز شدي
مامان جان وقتي بغض ميكني اينشكلي ميشي
راستي پسرم موهات خيلي بد شده بود پشت سرت موهاش كامل ريخته بود يه جورايي زشت شده بود به خاطر همين مجبور شديم موهاتو بزنيم تا همشوم يه دست بشن ببخشيد