چند قدم تا سال نو
سلام سلام عزيز دلم بعد از يه غيبت 2 ماه ونيمه دوباره اومدم راستش يه چند وقتي اينترنتمون قطع بود نزديك 2 ماهي هم ميشه دارم ميرم كلاس حسابداري واسه همين فرصت چنداني پيش نمي اومد تا بيام نت ،پسركم الان ديگه تو 20ماهگي هستي از تغيير وتحولات بخوام برات بگم اينه كه براي اولين بار با درك معني كلمه (مامان)و(الو)روگفتي از نظرتغذيه اي متاسفانه هيچ تغييري حاصل نشده من مجبورم به زور بهت چند لقمه غذا بدم اونم با كلي ترفند ، 3تا جوجو ي كوچولو برات گرفتيم كه دو تاشون بعد از سه چهار روز مردن ولي يكيشون زنده مونده وخيلي زبل شده تو خيلي جوجوتو دوست داري هر روز براشون غذا ميريزي ودم به ساعت به بهانه جيش كردن منو ميكشوني بيرون تا با جوجوت بازي كني تقريبا يك ماهي هست كمتر پوشكت ميكنم وسعي ميكنم ببرمت دستشويي جيش بدي خودتم همكاري ميكني ولي وقتي ميرم كلاس چون ميزارمت خونه عزيز جون يا ماماني مجبور ميشم پوشكت كنم وشما هم سردر گم شدي كجا جيش كني جديدا لجبازي هم ميكني واز هر روشي استفاده ميكني تا به خواستت برسي .
پسر گلم توهمه ي وجود مني دوستت دارم يه عالمه هر چي بگم بازم كمه ....
دكتر كسرا در حال معاينه هاپو كوچولو
كسرا در ميان قابلمه ها (بازي مورد علاقت)
كسرا وخونه تكوني
وقتي خياطي ميكنم مياي به زور منو از صندلي پايين ميكشوني وخودت ميشيني جاي من