اولين كلمات كسرا
سلام سلام دسته گلم بالاخره زبان باز كردي و اولين كلمات ازلبهاي قشنگت جاري شد
بابا ←با
مامان←ما
نيست ←نيست
دو←دو
همين چهار تا كلمه هم پيشرفت خوبي هست به اميد اينكه يه روز مثل بلبل برام حرف بزني .
راستي بردمت پيش يه دكتر تغديه يه خانم بد اخلاق واعصباني بود كه با خودشم درگير بود يه سري چرت وپرت از روي كتاب با حالت طلبكارانه تحويل ما داد واومديم از اينه رفتم پيشش خيلي پشيمون شدم دعوا داشت دوباره از دكتر اطفالت يه نوبت گرفتم بردمت پيش آقاي دكتر كه ايشون با متانت وصبوري گفت جاي نگراني نيست بچه ي شما وابسته شير هست تا شش ماه ديگه كه از شير بگيريش از غذا خوردم امتناع ميكنه خلاصه يه سري راه حل پيشنهاد داد كه اميدوارم به نتيجه برسم
وقتي كتاب داستانهاتو ورق مي زنم با پانتوميم بازي كردن نشون ميدي تو اين صفحه چه اتفاقي ميوفته اين كارت خيلي با مزه هست كلي با بابا بهت ميخنديم
يه روز برفي
چه فيگوري گرفته...
مسواك زدن كسرا