امير كسرا امير كسرا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
شایانشایان، تا این لحظه: 3 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

كسرا وروجك دوست داشتني شایان شیطون دوست داشتنی

آخرين ساعت سالي كه به دنيا اومدي

زمستون،بهار،تابستون و پاييز تو را مي خوام كه باشم از عشق تو لبريز (فقط همين از طرف بابايي) سلام گلم سال 91 با همه ي خوبي وبدي هاش داره تموم ميشه اشكال نداره پسرم اين آغاز اولين بهار زندگيته اميدوارم بهارهاي زيادي رو با سلامتي وخوشبختي آغاز كني خيلي خيلي دوست دارم    ...
30 اسفند 1391

نشستن

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به جوجوي گلم ، دسته گل من امروز تونست براي اولين بار بدون كمك به مدت 4 دقيقه بشينه وتلويزيون ببينه امروز 7 ماه و20 روزته  ميگن طرف از ديوار سفيد كاري ميره بالا حكايت تو شده عكساتو ببين خودت ميفهمي چه وروجكي شدي   اينم از اولين عيديت از طرف مامان نجمه وبابا عباس كه 20روز زودتر از عيد گرفتي         با اين بچه بايد چي كار كرد .............؟؟؟؟؟///!!!!!!!!!!!!!!!!!           ...
26 اسفند 1391

شيطنت

سلام پسرم هميشه دوست داشتم پسر شيطوني داشته باشم آرزوم براورده شد قربون پسرم برم كه تو خوابم جديه    باباجون فكر كنم كامپيوترت مشكل سخت افزاري داره البته اينجور تعميرات خوراك منه نگران نباش   خوب اين شلوارم هنر مامانمه   من بزرگ بشم چي ميشم   ...
18 اسفند 1391

اولين سرماخوردگي جوجو

سلام عسلم الهي بميرم مامان جان تولد 8 ماهگيت با يه سرماخوردگي سخت شروع شد البته همش تقصير من بود اول من سرماخوردم وتو هم از من سرماخوردي يه شب تاصبح گريه كردي ونتونستي بخوابي تب داشتي بينيت كيپ بود خلاصه خيلي ناخوش بودي فرداش بردمت دكتر يه عالمه دارو برات داد شب بعدش خونه ماماني مونديم چون ميترسيدم دوباره تب كني يه سري آزمايش ازت گرفتن كه معلوم شد يه مقداري كم خوني داري خلاصه يه هفته اي ميشه داري داروهاتو ميخوري از بس كه دارو خوردي ديگه غذا نميخوري البته حق داري منم اگه اينقدر دارو ميخوردم غذا از دهنم مي افتاد . ماشاا... ديگه ازدر و ديوار ميري بالا تا چشماتو باز ميكني شروع به جنب وجوش ميكني تا چند ساعتي مدام وول ميخوري بعدم از خستگي ميخواب...
9 اسفند 1391

7 ماهگي

سلام دلبندم ببخشيد دير به دير ميام سراغ وبلاگت نميدونم چرا اينقدر تنبل شدم تا ميرم كاراي روزانمو انجام بدم ميبينم شب شده و نصف كارام مونده گلكم ديگه هفت ماهه شدي خيلي جيگر وتودلبرو شدي منو وبابا كه تصميم گرفتيم تو رودرسته قورت بديم حالا بايد ببينيم كدومامون موفق ميشيم تو رو بخوريم ... كارهاي جديد كسرا كوچولو :  با آخرين سرعت تو روروِئك حركت ميكنه ******* به قول خوذمون سرسري ميكنه ******* دستاشو بازوبسته ميكنه ******** واما مهم تر از همه سينه خيز ميره  پسري امروز اولين خسارتتو به بابايي زدي با روروئك رفتي سراغ فيش تلويزيون و سيم يكيشونو از فيشش كندي  من كه به بابا نميگم كسرا اين كارو كرده  اولين ب...
2 بهمن 1391

اولين دندون پسرم

سلام عزيزدلم چوچولوي من بالاخره دندونت هم دراومد اولين مرواريد كوچولوت در تاريخ 5 دي ماه توسط مامان كشف شد دوروز بعدشم دومين مرواريدت سروكلش پيدا شد  هرچند خيلي زود دندونت دراومد ولي من وبابا كه خيلي ذوق كرديم . انشاا... بعد از چهلم عمه عزت آش دندوني هم برات ميپزيم . اينم از عكس مرواريداي خوشگلت  ...
10 دی 1391

6 ماهگي

سلام پسري امروز وارد 6 ماهگي شدي مباركه ، انشاءا... عمرت مثل شب يلدا بلند باشه همراه با سلامتي امسال شب يلدا جايي نرفتيم منم بي حوصله بودم به خاطر همين عكس و مطلبي برات نذاشتم ببشيد... پسري چقدر تنبلي چرا چهار ذستوپا نميري بسه ديگه 6 ماهه كه همش خوابيدي پاشا خودت برو اينورو اونور راستي موهاتم خوب رشد كرده بلند شده  غذاي كمكي رو هم برات شروع كردم كارهاي جديدي كه انجام ميدي *- روروئكتو يه كم جابجا ميكني *-وقتي باصداي بلند بهت ميخندم تو هم بلند ميخندي *- پاهاتو ميگيري وباهاشون بازي ميكني . عزيزم خيلي عصباني شدي آخه دندونات ميخواد در بياد واصه همين هرچيزي دستت ميدم محكم گاز ميگيري آب دهنتم كه ماشاءا... همينطوري ميره گلي يه بالش سبز داري ك...
7 دی 1391

فوت عمه عزت

سلام پسر عزيزم يه اتفاق ناراحت كننده افتاده عمه عزت بعد ار يكسال بيماري به رحمت خدا رفت امروز   مراسم هفت براي عمه گرفتن بابا براي مراسم چند روزي تهران بود ولي من نتونستم برم امروز هم كه هفتمشه هردومون به شدت سرماخورديم وبابا هم براي مراقبت از ما نرفت خدابيامرزدش قسمت نبود عمه تو رو ببينه هرموقع بهش زنگ ميزدم خيلي از تو ميپرسيد پسرم عمه خيلي خانم خوبي بود من مطمئنم جاش توبهشته بنده خدا توزندگي خيلي سختي كشيد ، اين يك سال آخرم گرفتار مريضي شده بود ولي ديگه راحت شد همه سختي ها تموم شد .   ...
23 آذر 1391