امير كسرا امير كسرا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
شایانشایان، تا این لحظه: 3 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

كسرا وروجك دوست داشتني شایان شیطون دوست داشتنی

2 سالگي

سلااااااااااااااااااااااااااام به قند عسل مامان گل پسرم 2 سالگيت مبارك بعد از 2 سال برات مادري كردن بابا هنوز بهم ميگه اصلا بهت نمياد مامان باشي نميدونم روچه حسابي اين حرف روميزنه ولي منم كم نميارم جبران ميكنم . جيگري هرروز چيزاي جديد ياد ميگيري و حرف زدنت خيلي خيلي خيلي خوب شده كامل نشده ولي خيلي خوب شده يك ماهي ميشه كه داري جمله هاي چند كلمه اي ميگي به اميد خدا به زودي ميتوني كامل صحبت كني امروز بيست وهفتم ماه مبارك رمضان هست پسرم امسال هم نميتونم برات تولد درست وحسابي بگيرم انشاا... سال ديگه براي جبران اين دو سال يه تولد توپ برات ميگيرم .   ...
2 مرداد 1393

لغت نامه كسرا قسمت اول

نيست    نست هاپو       آپو كار         آل صندلي   صندل بشين     شين خوابيد     آبيد ماشين    ماسين بد           بت ميمون     مي مي مار          مال توپ         دوپ پا            با پارك        باك فعلا همينا يا...
3 تير 1393

يك قدم تا دو سالگي

سلام دوردونه به سلامتي يك ماه ديگه 2ساله ميشي دو سال اول زندگي پر اولين هاست اولين لبخند ،اولين دندان،اولين مريضي،اولين كلمات،اولين قدم و ... سعيمو كردم تمام اولين هاي زندگيتو برات بنويسم فكر ميكنم 90 درصدشو نوشته باشم باقي هم لابد از نظر خودم مهم نبوده شايدم حالشو نداشتم يا يادم رفته خلاصه ببخشيد ديگه ،قند عسل مامان از نظر تكلم خيلي پيشرفت كردي درسته كه دير شروع كردي ولي الهي شكر پيشرفت خوبي داشتي از عيد تاحالا كه زبون باز كردي حدود 50تا كلمه ياد گرفتي ولي خيلي خجالتي هستي جلو ديگران خيلي حرف نميزني درحدي كه كارتو راه بندازي حرف ميزني عاشق پاركي به قول خودت باك هفته اي دو سه بار ميبرمت پارك وبازي ميكني البته ماشين بازي وتوپ بازي هم خيلي دوس...
2 تير 1393

پوشك باي باي / مي مي باي باي....

پسر گلم يه قدم بزرگ  تو 22 ماهگي با موفقيت برداشتي هم زمان با مي مي و پوشك خداحافطي كردي . از شير گرفتنتو يك ماهي بود شروع كرده بودم ولي ظهر وشب موقع خوابيدن يه كم ميخوردي ولي يك هفته ميشه ديگه كلا شير مامانو نميخوري ، در مورد پوشك هم 50 -50 همكاري ميكني يعني 50% خودت ميگي 50% هم من يادآوري ميكنم وميبرمت كه خوب تو مرحله اول خوبه ، حدوداً بيست كلمه هم ياد گرفتي و ميگي . هفته گذشته يه هفته پر از سوغاتي براي كسرا بود ماماني وبابا عباس از مكه اومدن وكلي سوغاتي براي پسري آوردن عزيزجون وباباجون هم از كربلا اومدن واوناهم برات سوغاتي آوردن دست مامان بزرگا و بابابزرگات درد نكنه . كسرا درحال درختكاري   اين...
27 ارديبهشت 1393

22 ماهگي

سلام عزيزترينم 22 ماهگيت مبارك . پسري حدود يك هفته ميرفت مهد البته نه مثل بقيه بچه ها صبح به زور ساعت 9ونيم يا 10 بيدارت ميكردم تا 10 ونيم ديگه از خونه راه مي افتاديم حدود يك ساعت پيشت ميموندم وبعد مي اومدم خونه دو روز اول يكي دو ساعت بدون من ميموندي ولي از روز سوم به محض اينكه ميرسيديم مهد مياومدي  بغلم و ديگه از بغلم پايين نمياومدي خلاصه اينجوري شد كه ديگه منم دلم نيومد اذيت بشي ولي بابا اصرار داره دوباره ببرمت وبه هر طريقي شده اونجا موندگارت كنم البته يه جورايي حق با باباست چون اينطوري وابستگي شديدي كه به من داري كمتر ميشه از لحاظ ارتباط برقرار كردن با بچه هاي ديگه وتاثير روي تكلم وغذا خوردن هم خوبه حالا دوباره هفته ديگه ميبرمت ببينم...
3 ارديبهشت 1393

21 ماهگي

سلام يدونه ي مامان گلم من 21 ماهگيت مبارك ، امسال دومين عيدي هست كه دسته گلي مثل تو مهمونمونه دوست دارم هرروزت عيد باشه جيگرم .... لحظه تحويل سال كسرا پاشو تو قوطي چيپس كرده بودو رضايت بده نبود كه پاشو دربياره. چي كارش ميشه كرد...؟؟؟ سفره هفت سين امسالمون ... ميدان بسيج شهرمون   ...
5 فروردين 1393